خلاصه داستان : مرد جوانی که به شدت مقروض است دست به خودکشی می زند اما نجات پیدا کرده و متوجه می شود بالاخره شانس به او روی آورده...

A debt-ridden young man attempts suicide, but is rescued only to find that his luck is finally turning.

خلاصه داستان : آیان با فریب دادن یک مدل ، با او ازدواج می کند ، هنگامی که او دفتر خاطرات خود را در گاراژ خانواده اش می گذارد و به او اجازه می دهد تا او را دنبال کند.

Ayaan tricks a model into marrying him, when she leaves her diary in his family's garage, allowing him to follow her around.

خلاصه داستان : مردی با طلسم عشق تصمیم می گیرد که برگردد و در مکانی که برای تعطیلات به آنجا آمده بود شروع به کار کند. او دوباره به ارسال نامه ای برای زنی که برایش افتاده بود روی می آورد ، اما زن با استفاده از مبهم بودن نامه اعتماد به نفس مادرش را افزایش می دهد...

While on holiday, Avi meets Naina and falls in love with her. Smitten, he decides to stay and work in her cafe. He confesses his love in a letter, however it's Naina's mother who mistakenly reads it.

خلاصه داستان : راوی آناند پس از مرگ پدر و مادرش سرپرست شش خواهر و برادر دیگر می‌شود..

After the passing away of their parents, Ravi Anand, the eldest of seven brothers, takes it upon himself to raise them - albeit a little wild and kinda animal-like. The brothers all sport long beards, hate taking showers/baths, and above all hate Ravi bossing them around. rest of the story is about how a look a like Ravi comes in to there life