خلاصه داستان : داستان درباره دختری به نام کریا است که با پدرش در استان ساراواک، بورنئو، زندگی می‌کند. پس از نجات یک بچه اورانگوتان به نام اوشی، کریا با پسرعمویش سلای، که به دلیل جنگل‌زدایی از خانه‌اش رانده شده، همراه می‌شود. آن‌ها با کمک اوشی در برابر شرکت‌های چوب‌بری که جنگل‌های بارانی را تهدید می‌کنند، مقاومت می‌کنند...

In Borneo, near the tropical forest, Kéria rescues a baby orangutang in the palm oil plantation where her father works. Kéria's cousin Selaï comes to live with them seeking refuge from the conflict between his indigenous tribe and the logging companies. Kéria, Selaï and the little orangutang, now named Oshi, will have to fight against their forest’s destruction.

خلاصه داستان : در میان موجی از گرما، ابری ظاهر می‌شود که باران اسید می‌بارد. حالا یک خانواده که از یکدیگر دور هستند باید نزد هم بیایند تا از این بلای مرگبار فرار کنند.

During a heat wave, strange clouds start pouring down acid rain, wreaking devastation and panic throughout France. In a world teetering on the edge, a girl and her divorced parents must join forces to confront and try to escape this climate catastrophe.

خلاصه داستان : داستان یک پرستار 50 ساله که برای مراقبت از دختری 10 ساله استخدام شده است. مهمترین وظیفه او نگهداری از دندان مصنوعی است که از یخ ساخته شده و باید چندین بار در روز تعویض شود.

Somewhere in Europe, mid-20th century. Albert is employed to look after Mia, a girl with teeth of ice. Mia never leaves their apartment, where the shutters are always closed. The telephone rings regularly and the Master enquires after Mia's wellbeing. Until the day Albert is instructed that he must prepare the child to leave.