خلاصه داستان : "فلیکس" معماری که به تازگی از دوست دختر خود جدا شده و در عمارتی بزرگ در بارسلونا مستقر شده متوجه می شود خانه اش مکانهای زیادی برای مخفی شدن دارد.اما آیا مکان کافی برای مخفی شدن شخص دیگری وجود دارد؟یا او خیالاتی شده است؟

What if ... you let a stranger into your house to use your phone, but while you've been patiently waiting in the kitchen, he just disappears ... or does he? Félix, an architect who has just split up with his girl-friend and inhabits a huge mansion in Barcelona, finds out how many hiding places there really are in his house. But are there enough to hide another person, a strange parasite of living space? Or is Félix really going insane?

خلاصه داستان : کریستی ، یک افسر پلیس رومانی که سوت نزد مافیا است ، برای یادگیری یک زبان سوت زنی اجدادی به جزیره لا گومرا می رود. در رومانی وی تحت نظارت پلیس است و با استفاده از این زبان رمزگذاری شده ، او برای برقراری زولولت از زندان ، به ارتباط با اوباشگران ادامه خواهد داد....

A Romanian police officer, determined to free from prison a crooked businessman who knows where a mobster's money is hidden, must learn the difficult ancestral whistling language (Silbo Gomero) used on the island of Gomera.