خلاصه داستان : بیش از دو دهه پیش،اما روسیه را ترک کرده تا مردی را که از او خواستگاری کرده دنبال کند.اینک او عضو یکی از قدرتمندترین خانواده های میلان و مادر مورد احترام سه فرزند است.اما او با اینکه خوشبخت است احساس می کند خواسته هایش برآورده نشده اند.روزی آنتونیو آشپزی باهوش و شریک پسرش این احساس...

Emma has left Russia to live with her husband in Italy. Now a member of a powerful industrial family, she is the respected mother of three, but feels unfulfilled. One day, Antonio, a talented chef and her son's friend, makes her senses kindle.

خلاصه داستان : مردی به نام آدریانو دوریا یک کارآفرین نمونه در شهر میلان است. او بی ام وی سوار می شود، همسر و دختری زیبا دارد. اما اکنون او در بازداشت خانگی متهم به قتل است...

Adriano wakes up in a hotel room next to the dead body of his lover, Laura. The door is locked from the inside and there is no evidence of anybody else in the room.